بانک مرکزی را مانند این شخص تصور کنید:
بازی مونوپولی نمایانگر بانک مرکزی است.
در اولین دور از انجام بازی مونوپولی، فرصت خرید املاک و مستغلات و سایر کالاها را دارید. بازار باز است، قیمتها مقرون به صرفه است و رقابت کم است. گاهی اوقات، شما بدشانس میشوید و باید جریمهای غافلگیرکننده یا مالیات سنگینی بپردازید. اما، زندگی چنین است.
او به شما اجازه میدهد که وقتی از GO عبور میکنید، 200 دلار جمع آوری کنید، فقط به این دلیل که او پسر خوبی است. شاید اکنون مقداری از پس انداز خود را دوباره پر کرده باشید، بنابراین به هیئت مدیره برگردید و یک پاس دور دیگر را بازی کنید.
پس از چند دور خرید ملک، اجارههای پرداخت شده به مالکان و جمعآوری پول رایگان در GO، عذاب وحشتناکی شروع میشود – شما دعا میکنید که در دوبلکس یا حتی بدتر از آن، هتلِ او فرود نیایید. با هر دور بازی، شما هنوز 200 دلار خود را جمع آوری میکنید. وقتی پس انداز شما از بین میرود و در هر نوبتی که بازی میکنید اجاره دو برابر میشود، 200 دلار معنای زیادی ندارد.
در حالی که این یک نسخه اغراقآمیز از بازی زندگی است، اصول اساسی باقی میماند: کسانی که در داراییها (مانند املاک یا سهام) سرمایهگذاری کردهاند، شاهد افزایش ارزش خالصشان هستند. آنهایی که بدهکار هستند و دارایی اندک یا بدون دارایی هستند، همچنان شاهد از بین رفتن پس انداز خود هستند. قدرت خرید آنها تضعیف میشود، کالاها و داراییها گران میشوند و هیچ مبلغی از کمکهای دولتی نمیتواند آنها را نجات دهد.
در واقع، “پول مجانی” به آنها باز میگردد تا در دور بعدی آنها را با شدت بیشتری گاز بگیرد. در حالی که ثروتمندان میبینند که دارایی هایشان افزایش یافته است زیرا پول بیشتری وارد بازی میشود، افراد فقیر شاهد کاهش پس انداز خود هستند زیرا مایحتاجی که زمانی میتوانستند از عهده آنها برآیند (مانند اجاره خانه) به طور غیرقابل تحملی گران میشوند.
این نتیجه تورم است: جایی که دولت برای تقویت اقتصاد پول چاپ میکند. اما در نهایت، ثروتمندان فقط ثروتمندتر میشوند و قیمت کالاها گرانتر میشود، در نتیجه مردم را در یک چرخه فقر به دام میاندازند.
دولت مجاز است هر زمان که بخواهد عرضه پولی را افزایش دهد. آنها از شما میخواهند که فکر کنید همه چیز تحت کنترل است – و به معنای واقعی کلمه اینطور است. مسئله در اینجا نهفته است: آنها در حالی که با شما دست میدهند از پشت به شما خنجر میزنند.
با این حال، با بیتکوین، هیچ کس کنترلی ندارد. عرضه بیتکوین به 21 میلیون محدود شده است، در حالی که دلارهای فیات را میتوان بی حد و حصر چاپ کرد.
نتیجۀ سقف عرضه بیتکوین کمیابی است. با افزایش تقاضا برای بیتکوین، قیمت آن و در نتیجه قدرت خرید آن نیز افزایش مییابد.
شماره جادویی
هیچ کس نمی داند سقف 21 میلیون بیتکوین از کجا میآید. این احتمالا فقط یک عدد دلخواه بوده است. با این حال، مهم این است که این عدد هرگز قابل تغییر نیست. این در کدِ نرمافزارِ بیتکوین قرار داده شده، و برای تغییر نرمافزار همه باید موافقت کنند. از آنجا که مردم نمی خواهند ارزش بیتکوین آنها کاهش یابد، بنابراین به هیچ وجه نمیتوانیم به اجماع مورد نیاز برای افزایش این عدد برسیم.
بدیهی است که بیش از 21 میلیون نفر در جهان وجود دارد. این بدان معنی است که همه نمیتوانند یک بیتکوین کامل داشته باشند. در واقع، دو برابر تعداد میلیونرهای فعلی، بیتکوین در جهان وجود دارد. این باید به شما نوید ارزشمندتر شدن بیتکوین در آینده را بدهد، زیرا پذیرش بیتکوین همچنان در حال رشد است.
اگرچه عرضه بیتکوین محدود است، اما هر بیتکوین را میتوان به «ساتوشی» تقسیم کرد، مانند نحوه تقسیم دلار به سنت. هر بیتکوین حاوی 100 میلیون ساتوشی است. در نتیجه مجموعاً 2.1 کوادریلیون ساتوشی وجود خواهد داشت.
عرضه و تقاضا
در حال حاضر، همه 21 میلیون بیتکوین هنوز قابل استفاده نیستند – بعداً وقتی در مورد نحوه استخراج بیتکوین جدید صحبت میکنم، به این موضوع خواهم پرداخت. اما از آنجایی که تا زمانی که بیتکوین جدیدی در دسترس نباشد، عرضه به آرامی افزایش مییابد، تقاضا و پذیرش، قیمت بیتکوین را تعیین میکند.
در کلاس اقتصاد پایه، احتمالاً با یک مفهوم اقتصاد خرد به نام منحنی عرضه و تقاضا آشنا شدهاید. اگرچه هیچ مدل اقتصادیای کاملاً نمایانگر یک سناریوی واقعی نیست، منحنی بیتکوین کمی خاص است.
بیایید به این نمودار عرضه و تقاضا در مقایسه ماهی قزل آلا و بیتکوین نگاهی بیندازیم:
در حالی که عرضه ماهی قزل آلا لزوماً ثابت نیست، زیرا ما میتوانیم ماهی پرورش دهیم و ماهی را از مناطق مختلف جهان تهیه کنیم، عرضه بیتکوین به شدت به 21 میلیون محدود شده است – این چیزی است که ما آن را عرضه کاملا غیر کشسان مینامیم.
در نتیجه، این بدان معناست که تنها تغییرات تقاضا بر قیمت تأثیر میگذارد. از آنجایی که تقاضا همچنان با پذیرش سازمانی افزایش مییابد و کشورهایی مانند السالوادور بیتکوین را ارز قانونی قانونی اعلام میکنند، تنها یک مکان وجود دارد که قیمت بیتکوین به سوی آن میرود: ماه. با این حال، در کوتاه مدت، تقاضا میتواند کاهش یابد و قیمت نیز با آن کاهش مییابد.
اگرچه ما هنوز با استفاده از بیتکوین به روشی که از دلار برای خرید کالا استفاده میکنیم فاصله داریم، کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که قسمتی از ثروت خود را در بیتکوین نگه داریم. از آنجایی که قدرت خرید دلار به دلیل افزایش روزافزون عرضه ضعیف میشود، عرضه بیتکوین تغییر ناپذیر میماند و بنابراین قدرت خرید بیتکوین باید در طول زمان – برای همیشه – افزایش یابد.